جدول جو
جدول جو

معنی رضی قمی - جستجوی لغت در جدول جو

رضی قمی
(رَ)
رضی قمی. آقا رضا رضی فرزند میرمحمد مؤمن از اولاد میر مکی که سیدی عالیشأن بود از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود. بعضی از این خانواده شیخ الاسلام قم بوده اند. بیت زیر از اوست:
هر که چون تیغ مدارش کجی و خونریزی است
خلق عالم همه گویند که جوهر دارد.
(از تذکرۀ نصرآبادی ج 1 ص 115).
صاحب صبح گلشن ابیاتی چنداز او نقل کرده که از آنجمله است:
شوری نه چنان گرفت ما را
کز دست توان گرفت ما را
هر گه به تو عرض حال کردیم
در حال زبان گرفت ما را
درد دل ما نمی کنی گوش
درد دل از آن گرفت ما را.
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ قُ / قُمْ می)
ابن حیدر بن علی منعل قمی. ملقب به نورالدین. متوفی در حدود سال 980 هجری قمری او راست: 1- شرح مبادی الوصول علامه. 2- نهایه الاّمال فی ترتیب خلاصهالاقوال ابن مطهر، در علم رجال. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 749) (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 279)
ابن حسین قمی شیعی. ملقب به نورالدین. وی در سال 972 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: نهایهالاّمال فی ترتیب خلاصهالاقوال. (از معجم المؤلفین)
ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه. رجوع به ابن بابویه و علی (ابن حسین بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(رَ یِ قُ)
ازگویندگان قرن دهم هجری و برادر امیر حضوری بود. (فرهنگ سخنوران). مؤلف الذریعه گوید: خوشگو گفته است او برادر میر حضوری است ولی میر حضوری آنرا انکار می کند. او اشعار فراوانی گفت و با غزالی مشهدی به هندوستان سفر کرد و آنگاه که مرگش نزدیک شد دیوانهای خود را به فدایی داد و بدو وصیت کرد که آنرا گردآوری کند. فدایی دیوان رشکی را گرد آورد و به نام او منتشر ساخت... نگارنده گوید که آن تصحیف اشکی است. (از الذریعه ج 9 بخش 2). و رجوع به اشکی در همان مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رضی ابوبکر. یا رضی قدسی. ابن عمر بن سالم قسطنطینی قدسی شافعی نحوی، در قدس بزرگ شد وفنون عربی را از ابن معط و ابن حاجب فراگرفت. و ابن معط داماد او بود. رضی در فقه نیز مهارت بسزا داشت و مرجع استفادۀ جمعی وافر بود. وی در سال 695 هجری قمری درگذشت. ابوحیان معروف از شاگردان وی بود و در قصیدۀ مفصلی او را مدح گفته است. (از ریحانه الادب ج 2)
لغت نامه دهخدا